علامه طباطبایی
« یک معصیت خدا با کل نظام آفرینش منافات دارد

موقعیت شما : صفحه اصلی » خاطرات آزادگان » کتاب های تالیفی » موزه دفاع مقدس
  • شناسه : 1540
  • 03 جولای 2020 - 16:06
  • 1077 بازدید
  • ارسال توسط :

دومین اثر از سری کتاب های تالیفی توسط دفتر حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس شهرستان جوین

به زیر چاپ رفت … آشنایی با این کتاب قبل از چاپ:

این کتاب در سالروز ورود آزادگان به کشور و هفته دفاع مقدس به طور جداگانه معرفی و رونمایی می شود

بیوگرافی راوی
حاج علی محمدیان در هفتم مرداد ۶۱ در عملیات رمضان در شــرق بصره به
عنوان یک بسیجی داوطلب به اسارت نیروهای بعثی درآمد. وی در دوران اسارت از
هم اردوگاهی های مرحوم ابوترابی؛ سید آزادگان کشور بوده است .
محمدیان سرانجام بعد از ۹۶ ماه و بیست روز تحمل اسارت؛ در مرداد ماه سال
۶۹ به میهن اسالمی بازگشت.
علی محمدیان ، آزاده و جانباز ۵۰ درصد بازنشســته فرهنگی اســت . حاجی
محمدیان برای آماده شدن این حماسه های ماندگار دوران اسارت در این مجموعه
نخســت کتاب » آســمانی به وسعت کف دست » ، بیش از دو سال و در بیش
از ۷۲ جلسه یک تا دو ساعته روایت های شیرین و تلخی را از خاطرات آن دوران
برایمان نقل کرد . در غالب آن روایات، مرحوم ابوترابی ســوژه اصلی در این کتاب
است .
در ۷۲ جلسه گفتگو با این آزاده سرافراز که مسولیت پیام آوری زینب گونه را از
طرف دوســتان شهیدش بر عهده دارد . بیش از یکصد فایل صوتی و متنی تهیه و
تدوین شــده است و در آرشیو مرکز فرهنگی دفاع مقدس برای تاریخ شفاهی دوران
دفاع مقدس نگهداری می شود .
حاجی محمدیان یکی از اهداف چاپ این کتاب را معرفی مشی زندگی در اسارت
یکی از بهترین پیروان زینب ) س ( را که خود از فرزندان حضرت زهرا به حساب می
آید ، می داند و می گوید : اگر نبود حضور یک دهه این سید بزرگوار در بین آزادگان
در موصل عراق ؛ شاید تحمل دوران اسارت برایمان غیر ممکن می شد.
چند نمونه از نقش این سید آزادگان را در ادامه می خوانید


ارزش شاد کردن اسیر


خاطره ای که حتما باید قبل از مطالعه خاطرات حماسی این کتاب خوانده


شود .
تا این خاطره را نخوانید به ارزش کار هنرمندان خالق در اســارت که
با دستمایه طنز و شــوخی در قالب تئاتر و نمایش موجبات انبساط خاطر
شیراندر بند )رزمندگان اسیر ( می شدند ؛ متوجه نمی شوید
ابوترابی خطاب به ابراهیمی هنرمند اسیر در اردوگاه عراق : عباس
آقا من حاضرم پاداش همه نمازهای اسارت خود را با پاداش یک لبخندی
که شما روی لب این بچه های اسیر گذاشتید عوض کنم. حاضرید ؟

۱۲ / آسمانی به وسعت کف دست

آسمانی به وسعت کف دست !
در اردوگاه موصــل چند اصله درخت بزرگ بود. این درختان را از بیخ بریدند
تا مبادا اسرا سوار بر درخت شده و از آنجا فرار کنند و یا با استفاده از درختان آنجا
از محیط دور و بر با خبر شوند. در مدت چند ساله حضور در اردوگاه موصل؛ فقط
آسمان ما را همراهی می کرد.
سهم ما از طبیعت فقط قطعه ای از آسمان بود و بس. هیچ چیز چشمان ما را
نوازش نمی کرد حتی باد درســت و حسابی . ما در آن ۸ سال اسارت فقط آسمان
را داشتیم و بس و البته در حسرت دیدار ماه ! چرا که ؛ شب را زیر سقف اردوگاهی
به سر می بردیم که ما را از دیدن ماه محروم کرده بود !
راستی یادم رفت، به جز » آسمان« که فقط روز ها و آن هم در هر ماه چند
روزی مهمان چشــم های ما می شــد. یک نقطه کوچکی از قله کوه هم، هر از
چند گاهی به ما وعده آزادی می داد .دیده می شــد !!! آری باید به یک گوشه ای
از محوطه اردوگاه میرفتی و بر یک بلندی ســوار می شدی و آنهم نوبتی تا نقطه
کوچکی از آن قله را می دیدی!
قله صبرمان که لبریز می شد می رفتیم و در صف انتظار می ایستادیم تا نوبتمان
شود و از همه دنیا و هستی فقط نوک آن قله را می دیدیم !
داستان ما در این ۸ سال شبیه داستان آن قومی شده بود که بر اساس داستان
اقتصاد مقاومتی در اسارت/ ۱۳
مثنوی و معنوی مولوی؛ در یک خانه تاریک آدم هایی که فیل ندیده و در تاریکی
مطلــق بودند، وقتی بخش هایی از بدن فیل را لمس می کردند تصور خاصی از
فیل در ذهن آنها نقش می بست . یکی که پای فیل را لمس کرده بود؛ در وصف
فیل می گفت: فیل مثل ستون قطوری است ! و آن دیگری که خرطومش را لمس
کرده بود می گفت : فیل شبیه ناودانی است ! و ما نیز فکر می کردیم که دنیا فقط
همان قله کوه هست و قطعه ای آسمان صاف و یا تیره !

بیوگرافی راوی ۱۱
ارزش شاد کردن اسیر ۱۲
پیشگفتار ۱۳
آسمانی به وسعت کف دست ! ۱۶
افتخار بزرگ همنشینی با ابوترابی در اردوگاه ۱۸
طوفان شن مامور اسارت ! ۱۹
لحظه اسارت ۲۱
اولین غروب غمگین ۲۵
سواالتی از جنس سوال نکیر و منکر ۲۶
بصره: اولین شهری که وارد شدیم ۲۷
کتک برای اطالعات ! ۲۸
آرزوی شهادت در نیمه های شب ۳۰
دعای توسل با آهنگ شالق ! ۳۱
زمزمه آیه فاغشیناهم ۳۲
صدای شیون و ناله در استخبارات بغداد ۳۳
استقبال گرم از اسرا در بغداد ۳۵
امان از دل زینب !!! ۳۶
کتک خوردن با چشمان بسته ۳۷
تونل وحشت ۳۸
اردوگاه یا قفس االسرا ۴۰
سرویس های بهداشتی حلبی سیار ۴۱
ابوترابی در هیئت مسیح ۴۲
تعجب صلیب سرخ از روحیه ایرانی ها در اسارت ۴۳
حقوق اسارت ۴۴
چلو مرغ اشتباهی و کسر حقوق ۴۵
جاسوسی برخی از اسرای خودی ! ۴۶
شوخی با سرباز عراقی !!! ۴۸
انتظار در صف آفتابه و دمپایی تا شیطان پرستی ۴۹
» شپش« هایی که به دادمان رسیدند ۵۱
هر سال یک دست لباس W.P 52
لباس ها ی پر از شپش ۵۳
با ادعیه و مناجات خودمان را آرام می کردیم ۵۴
کتکی که به خاطر فامیلی ام خوردم ۵۶
سیلی محکمی که برای اذان گفتن خوردم ۵۷
پزشکی که نسخه شالق تجویز کرد! ۵۹
اهدای خیار قلمی به فرمانده عراقی ۶۱
سکوهای رقصی که اسرا ساختند ۶۲
اجرای » تئاتر صدام ۶۳
کمانچه ای که صدایش روز بعد بلند می شد ۶۴
کله االغ در نمایش ۶۵
تئاتر و نمایش راه جلوگیری از افسردگی ۶۷
تمهیدات پیچیده نمایش ۶۹
برگزاری کالسهای آموزشی و هنری ، مذهبی ۷۰
اعجاز قرآن در زیر شکنجه بعثی ها !!! ۷۲
انواع شکنجه ۷۸
کفش ؛ بدترین فحش و توهین عربی ۷۹
پخش ترانه در ایام محرم ۸۰
سینه خیز روی لجن ها ۸۱
شکنجه و کتک عادی بود ۸۲
تزریق واکسن ضد مناجات !!! ۸۳
رشته های ورزشی غیر مجاز ۸۵
تعجب نگهبان عراقی از قنوت های نماز عید فطر ۸۶
اخبار سرقتی ۸۹
تفتیش آسایشگاه برای کشف رادیو ۹۱
شوخی اسرا با ماموران خشن عراقی ! ۹۳
سبک غذا خوری در اسارت ۹۷
مدیریت تقسیم ۶ هندوانه برای ۲۰۰ نفر ۱۰۰
مزاح اسرا با زبان عراقی ها ۱۰۱
مسابقه با عراقی ها سر قرآن ! ۱۰۳
مسابقات ورزشی با مدال های مسی ۱۰۵
ورزش میکردیم ۱۰۷
پیرمرد ۷۰ ساله و ۳۰۰ شنا در روز ۱۰۹
مجوس ها را به حمام بردند تا مسلمان شوند ۱۱۰
حمام با طعم شالق ۱۱۲
کمک های مخفیانه سرباز شیعه عراقی به اسرا ۱۱۴
شما اسیر مایید ؟ یا ما اسیر شماییم ؟ ۱۱۶
جمعه سیاه اسارت ۱۱۷
شکنجه سخنرانی شیخ علی تهرانی ۱۱۹
سواالت شرعی گمراه کننده ! ۱۲۱
ماه میزبانی خدا در اسارت ! ۱۲۳
حبانة ۱۲۵
پیرمرد بیسوادی که انگلیسی را کامل یاد گرفت ۱۲۷
طرح اقتصاد مقاومتی در اردوگاه ۱۲۹
ساخت مصنوعات و سایر لوازم شخصی ۱۳۲
کارهای دستی دوران اسارت در موزه جوین ۱۳۳
امور فرهنگی و چاپ نشریه با از قوطی مقوایی ۱۳۴
خاطره ای از آزاده حجت االسالم صالح آبادی ۱۳۶
توسل سید به قافله ساالر اسرا ۱۳۷
حضرت مسیح در هیبت ابوترابی! ۱۳۸
احترام ابوترابی به مامور عراقی معجزه کرد ۱۴۰
» ابوترابی« اسرا را هیپنوتیزم می کرد ۱۴۱
نسخه ارام بخش حاجی برای اسرا ۱۴۳
سرشماری اسرا به روش گوسفندی ! ۱۴۴
مکالمه انگلیسی و عربی اجباری ۱۴۵
معجزه رفتاری ابوترابی با تیمسار عراقی !!! ۱۴۶
نفوذ معنوی حاجی ابوترابی در اردوگاه ۱۴۷
فهرست مطالب
نسیم آزادی وزید ۱۴۹
تجمع بیش از ۵ نفر در اردوگاه ممنوع !! ۱۵۱
سخت ترین و شیرین ترین روزها در اسارت ۱۵۲
استفاده غیررسمی عراقیها از وجود ریش سفیدها ۱۵۴
رعایت حق الناس در اسارت ۱۵۵
از ۲ برگ کاغذ سهمیه ای نامه صلیب سرخ ۱۵۷
مشکالت نامه نگاری اسرا ۱۵۹
طعم عاشورا را در اسارت می چشیدیم ۱۶۱
شکنجه معنوی در محرم ۱۶۳
تونل وحشت ) تونل شالق خوری ( ۱۶۴
نیم نگاهی به شکنجه های فرهنگی ۱۶۶
چه زیبا بود دیدن آسمان با ماه و ستاره هاش ۱۶۷
یارب یارب هایی که خیلی کش دار شد ۱۶۹
نمونه ای از نامه نگاری های آزادگان در اسارت ۱

ادامه دارد…

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*