علامه طباطبایی
« یک معصیت خدا با کل نظام آفرینش منافات دارد

موقعیت شما : صفحه اصلی » خاطره شهدا » شهدا » شهدا دفاع مقدس » موزه دفاع مقدس
  • شناسه : 4451
  • 11 آگوست 2021 - 11:22
  • 843 بازدید
  • ارسال توسط :

شهید علی دیمه
پسر فوق‌العاده بامزه و دوست داشتني بود. يك جاي سالم در بدن نداشت.
يك آبكش به تمام معنا بود.

آن‌قدر طي اين چند سال جنگ تير و تركش خورده بود كه كلكسيون تير و تركش شده بود.

دست به هر كجاي بدنش مي‌گذاشتي جاي زخم و جراحت كهنه و تازه بود.
اگر كسي نمي‌دانست و جاي زخمش را محكم فشار مي‌داد و دردش مي‌آمد، نمي‌گفت مثلاً (آخ آخ) يا ( درد آمد فشار نده)

بلكه اسم خاصي عملياتي را به زبان مي‌آورد كه آن زخم و جراحت را آن‌جا داشت.
مثلاً كتف راستش را اگر كسي محكم مي‌گرفت مي‌گفت: « آخ بيت‌المقدس» و اگر كمي پايين‌تر را دست مي‌زد، مي‌گفت: «آخ والفجر » و همين‌طور» «آخ كربلاي پنج و…» تا آخر
بچه‌ها هم عمداً اذيتش مي‌كردند و صدايش را به اصطلاح در مي‌آوردند تا شايد تقويم عمليات‌ها را مرور كرده باشند.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*